محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 11
  • بازدید دیروز : 22
  • بازدید کل : 26497
  • عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید
  • عنوان اسلاید

فروشگاه انلاین ساعت های دیواری جدید و ساعت های مچی


 

 

ساعت های جی شاک برای استفاده افراد پر تحرک طراحی شده است، ساعت هایی که می توانند در شرایط غیر عادی هم به راحتی کار کنند و مشکلی نداشته باشند، ساعت مچی دو زمانه کاسیو جی شاک GA-100 یکی از شیک ترین و پر طرفدارترین ساعت های، سری جی شاک می باشد، این ساعت 2 زمانه بوده و دارای امکاناتی از قبیل تاریخ شمار، کرنومتر، چراغ شب نمای 7 رنگ می باشد و هم چنین تا 80% ضد آب بوده و در جعبه اورجینال فلزی و شکیل عرضه شده است.

تکنولوژی جدید نسبت به مدل های قبلی G-SHOCK – دارای چراغ و صفحه نئون برای نمایش بهتر اعداد – بدنه ساخته شده از پلاستیک های تقویت شده شفاف – با کیفیت بسیار بالا و طول عمر بیشتر – نمایش ساعت به صورت آنالوگ و دیجیتال از ویژگی های این ساعت مچی زیبا می باشد.

روش خرید:

برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول مورد نظر را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.
 
 
قیمت: 49000 تومان

 

آدرس سایت برای خرید این محصول استثنایی

انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۹

مقاله 2009 پنسیلوانیا به همراه ترجمه:تاثیر کتاب های داستان بر موفقیت کودکان مهدکودک در ریاضیات و روش های یادگیری


مقاله 2009 پنسیلوانیا به همراه ترجمه عالی:

عنوان: تاثیر کتاب های داستان بر موفقیت کودکان مهدکودک در ریاضیات و روش های یادگیری

 

 

The impact of storybooks on kindergarten children’s mathematical achievement and approaches to learning
Jane B. Keat, Jane M. Wilburne

Abstract: This paper presents a mixed methods study that explored how storybooks influence kindergarten
children’s mathematical achievement and approaches to mathematics learning. Teachers’ observations and
research stating primary grade children’s lack of mathematical knowledge and negative attitudes towards
mathematics served as the impetus for the study. Three kindergarten teachers taught a mathematics unit using
various children’s storybooks and the characters in the stories as the context for mathematical problems. The
results of the study show an impact on students’ mathematical achievement as well as the identification of four
themes that emerged on how students’ approaches to learning were influenced when storybooks were integrated
into the mathematics unit.
Key words: mathematical achievement; mathematical attitude; storybooks in mathematics

نمونه ترجمه از چکیده:

چکیده:

این مقاله یک روش مطالعه ترکیبی را ارائه می دهد که به بررسی تاثیر کتب داستانی بر موفقیت کودکان مهد کودک در زمینه ریاضیات و روش یادگیری آن می پردازد . مشاهدات معلمان و تحقیقات حاکی از فقدان دانش ریاضی و نگرش منفی نسبت به ریاضیات در کودکان مقطع ابتدایی بوده است. سه نفر از معلمان مهد کودک، ریاضیات را با استفاده از کتاب داستان های مختلف و شخصیت های داستان به عنوان زمینه ای برای مسائل ریاضی به کودکان آموزش دادند . نتایج حاصل از این مطالعه تاثیر این روش را بر دستاوردهای دانش آموزان در ریاضیات نشان می دهد و همچنین، چهار موضوع جدید در رابطه با تاثیر ادغام داستان ها با ریاضیات بر روش های دانش آموزان در یادگیری شناسایی شد .

واژه های کلیدی:

موفقیت در ریاضیات ، نگرش ها به ریاضیات ، داستان در ریاضیات

 

آدرس سایت برای خرید این محصول عالی

 

 

انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۹

عشق و نفرت


وجود انسان با احساسات مختلفی گره خورده است که هرکدام از ما در لحظه لحظه از زندگیمان آن ها را عمیقاً احساس می کنیم.گاهی خوشحال می شویم،گاهی غمگین،گاهی می خندیم،گاهی گریه می کنیم،گاهی می ترسیم،گاهی شجاع می شویم.گاهی احساساتمان را سرکوب می کنیم و گاهی هم این احساسات سرکوب شده مان را به شکل عقده ای جلوه می دهیم و باعث رنجش دیگران می شویم.گاهی عاشق می شویم و گاهی کینه می توزیم و نفرت را با تمام گوشت و خونمان احساس می کنیم.

عشق یک حس عمیقی است که از بدو تولد با ما بوده و تا لحظه ی مرگ هم با ما خواهد بود و بدون آن زندگی غیر ممکن می شود.عشق مانند جوش و خروش و امواج پریشان دریا است،عشق موسیقی است که آرامشش وجودت را فراگرفته است،عشق آن لحظه ای است که می دانی پشتت خالی نیست و کسی به فکرت است.عشق آن لحظه ای است که گریه می کنی اما عمیقاً احساس خوشحالی می کنی.مطمئن باش اگر عاشق نباشی،عشق نورزی،محبت نببینی و دوست داشته نشوی،هیچ وقت معنای زندگی حقیقی را درنمی یابی.

مرز بین عشق و نفرت خط باریکی است که در هر لحظه می تواند جایش را به دیگری بدهد،نفرت مانند چیزی است که گلویت را می فشارد،مانند خنجری است که به قلبت رسوخ کرده مثل خوره به جانت افتاده است و در آخر تو را از بین می برد اما قبل از آن،قلبت را از قفسه ی سینه ات جدا می کند،لگدمالش می کند،خط خطیش می کند و بعد سرجایش می گذارد،اما نه مانند قبلش بلکه قلبی پر از اندوه،پر از غم،پر از حسرت،قلبی که دیگر هرگز نمی تواند عشق را بفهمد اما چرا این احساس به وجود می آید؟چرا می گوییم مرز بین عشق و نفرت خط باریکی است؟زیرا تنها یک حرف،یک کلمه می تواند چنین فاجعه ای را ه وجود آورد.انسان مانند گلی است که بدون در معرض تلاطم قرار گرفتن،نمی شکفد؛خیلی مانع ها را باید از سر راهش بر دارد و زجر و سختی بکشد و زمین بخورد و مزه ی شکست را بچشد تا بتواند روزهای خوب زندگی اش را ببیند اما در این راه،یک نفر می تواند دستش را بگیرد،بلندش کند و به او امید دهد تا بتواند دوباره روی پای خود بایستد.آن فرد همان کسی است که به تو عشق می ورزد و عشق را در قلبت ایجاد می کند اما در مقابلش یک نفر می تواند در آن لحظه ای که چیزی برای از دست دادن نداری و شکست را تجربه کرده ای،تو را محکم تر به زمین بکوبد و با حرف هایش تو را آزار دهد.در آن لحظه تنها حسی که وجودت را فرامی گیرد،تنفر است و دیگر هیچ کس و هیچ چیزی برایت مهم نیست جز قلب شکسته ات.

قدرت کلمات و قدرت رفتارمان فراتر از چیزی است که ما آن را تصور می کنیم،می تواند انسانی را بکشد و قلبش را آلوده کند یا می تواند به کسی زندگی ببخشد و قلبش را پر از مهر و عطوفت و عشق بکند.

انتشار : ۴ دی ۱۳۹۹

شخصیت شناسی


وقتی به او می نگرم،قلبم به ناگاه شروع به تند تپیدن می کند،نا خوداگاه با دیدن چهره ی خسته اما همیشه خندانش،لبخند بر روی لبم جا خوش می کند.

در چشمانش،نور عشق و محبت می بینم.در چشمانش خلوص نیت می بینم.در چشمانش مهربانی و عطوفت می بینم.او با چشمانش با تو حرف می زند.

با شنیدن صدایش اشک در چشمانم حلقه می زند و تمام خاطراتی که از او دارم،برایم یادآوری می شود.صدایش آرام بخش روح و جان من است.

وقتی که به او فکر می کنم،وقتی که به شخصیت پاک و روح لطیف و حمایتگر او فکر می کنم،در می بابم که او بهترین فردی است که در زندگی ام می شناسم.او سخت ترین شرایط را در زندگی اش تجربه کرده است که هرکس دیگری جای او بود نمی توانست ادامه بدهد ولی او این گونه نیست.او با مشکلاتش با سختی ها و موانع متعددش،با احساسات درهم و گره خورده اش مبارزه کرد و توانست بایستد و زندگی کند و برای همه،به خصوص من الگوی جذابی باشد.او هیچ وقت شکست و سقوط را تاب نمی آورد.او هیچ وقت از حمایت کردن دوستانش دست نمی کشد.او کسی است که همیشه در قلبم می ماند.

انتشار : ۳ دی ۱۳۹۹

کوهستان


یکی دیگر از شب های آرام و آرامش بخش در کوهستان در حال وقوع است.

کوهستان،دلی صبور دارد،قلبی مهربان دارد،صورتی وسیع دارد،گوشی شنوا دارد،چشمی بینا دارد.

هیچ مهری بهتر از مهرو وفای کوه نیست،هیچ دوستی رازدارتر و غم گسارتر از کوهستان نیست،هیچ نوایی روح انگیزتر و دلنشین تر از صدای کوهستان نیست،هیچ آغوشی گرم تر از آغوش کوهستان نیست.

وقتی که خسته ای و از دار دنیا و آدم های خودخواه و مغرورش بی زار شده ای،وقتی که سرپناهی نداری،وقتی که غم و اندوه وجودت را فراگرفته و درد روحت را آزار می دهد و چشمانت از اشک های ندامت نمناک شده است،وقتی که نیازمند توجه و دوست داشته شدن هستی،وقتی که تنها و بی کس شده ای و در درون احساس پوچی می کنی و نور امیدی در گذرگاه عمرت نمی بینی،وقتی که دلت فریاد می خواهد؛فریادی بلند از اعماق وجودت تا بلکه کمی آرام گیری.وقتی نا امید شده ای از نرسیدن،از از دست دادن،از شکست خوردن،از تلاش کردن و دوباره زمین خوردن.

می توانی خودت را در کوهستان رها کنی.آن موقع است که خودت می فهمی،چه می گویم؟

قدم بزن در دل کوهستان،آرامشش را دریاب،لذتی که در آبتنی کردن در چشمه های کوهستان هست را در هیچ چیز دیگری نمی توان یافت.اگر می خواهی نوای عشق را برای همیشه بشنوی،نوایی خوش تر از صدای طبیعت نیست.استشمام کن بوی گل ها را در دامن کوهستان!

نفس بکش در آسمان آبی کوهستان!به سمت قله پیش برو!نزدیک شو!نزدیک و نزدیک تر!حس می کنی؟دیگر حس پوچی نمی کنی؟فکر نمی کنم چنین باشد.

حال می توانی ببینی که به هدف واقعیت نزدیک شده ای.حال می توانی آینده را روشن ببینی.حال می توانی قلبت را از آلودگی ها پاک کنی چون حالا دیگر می توانی قدرت پروردگارت را ببینی..صدا بزن او را!از او کمک بخواه،از او طلب بخشش کن!بی شک جوابت را می دهد چراکه کوهستان از تو حمایت می کند.او هیچ وقت تو را تنها نمی گذارد و صدایت را به پروردگارت می رساند.

 

کوهستان

انتشار : ۳ دی ۱۳۹۹

نماز


به نام خدایی که نماز را رابط بین خود و بندگانش قرار داد.خداوندی که با این نعمت و لطف بزرگش ما را از هم صحبتی با خود بی بهره نکرد.

صدای اذان می آید،صدایی آشنا،صدایی دل نواز،صدایی که مانند لالایی مادرانه گوشم را نوازش می دهد و آرامشی را در دلم به وجود می آورد.با شنیدن بانگ اذان خود به خود این کلمات در دهانم جاری می شود(الابذکر الله تطمئن القلوب)،دل من هم با یادآوری خداوند عزّوجّل آرام می شود و حسّ و حالی عرفانی به من دست می دهد.چه زیباست!ندای الله اکبر،چه زیباست ندایی که عظمت حق را بر دلم می نشاید،چه زیباست!ندایی که به ما آمادگی صحبت کردن با آن یکتای بی همتا را می دهد؛زیباست صحبت کردن با کسی که تو را آفریده است و به تو زندگی کردن را داده است.این زیبایی را هیچ کس جز بندگان واقعی آن کریم آمرزنده نمی فهمند.

خود را آماده ی نماز می کنم؛وقتی به نماز می ایستم،فرشتگانی را بالای سر خود احساس می کنم که دارند لحظه لحظه ی اعمالم را ثبت می کنند.نوری را در جلوی چشمانم می بینم،نوری که بعد از اتمام نمازم چهره ام را درخشان می کند.

نماز کلمه ای است که نمی توانم آن را توصیف کنم؛به نظرشما نماز چیست؟نمی دانم ولی می دانم که نماز یک هدیه است.هدیه ای از جانب او.اوکه آن قدر مهربان است وبه ما اجازه ی درد و دل کردن با خویش را داده است.

ای کاش ما این فرصت را غنیمت بدانیم و او را بسیار ستایش کنیم.دلم می خواهدوقتی آن صدای آشنا به گوشم می رسد،بال دربیاورم و به سوی پروردگارم پرواز کنم و نماز بخوانم.دلم می خواهد همه ی مؤمنان نماز را فقط به عنوان یک تکلیف و واجب دینی ندانند بلکه آن را با عمق وجودشان درک کنند.دلم می خواهد همه ی ما مانند امامان و مرشدانمان برای خواندن نماز لحظه شماری کنیم و آن را بدون هیچ کم و کاستی و با جان و دلمان بخوانیم تا خداوند نمازمان را از ما قبول کند.از خداوند می خواهم که به ما قدرت این کار را بدهد

در یک جمله) نماز یعنی رسیدن به آرامش الهی).

انتشار : ۲ دی ۱۳۹۹

خداوند را این گونه شناختم که...


خداوند را اینگونه شناختم که...

به نام او که بهترین دوست من است.خدایی که دور نیست بلکه در قلب من است.و چگونه این حضور در قلب من قابل درک است؟

من خدا را با دیدن نظم و ترتیب این هستی،با دیدن سقفی به نام آسمان،با دیدن رنگ های درهم آمیخته در کتاب جنگل،با دیدن فصل های متحیّر کننده ای دارند،با دیدن دریای زلال و بی کران،با دیدن کوه هایی که با دست خداوند در جای خود میخکوب شده اند،با دیدن جانوران و گیاهانی که هرکدام شگفتی منحصر به فرد خودشان را دارند.

با شنیدن آرامش دریا،با شنیدن خروشیدن دریاَ،با شنیدن صدای طبیعت،با شنیدن انعکاس صدایم در کوهستان،با شنیدن صدای رودخانه ای که گویا در مغزم جاری می شود،با شنیدن صدای خش خش برگ های پاییزی زیر پای عابران عاشق پاییزی،با شنیدن ندای الله اکبر،با شنیدن اذان مؤذّنی که با جاری کردن نام خداوند بر لبانش،آرامش را به روح و روانم تقدیم می کند،با شنیدن تلاوت قرآن که دل هرکس را،هرکس را به لرزه در می آورد.

با بوییدن گل هایی که خداوند جمالش را به آن ها هدیه داده است،با بوییدن رایحه های گوناگون در طبیعت،با بوییدن خاک نمناک شده با باران،با بوییدن فصل هایی که عطرشان هم با یکدیگر تفاوت دارد.

با حس کردن چین و چروک های درختان بر نوک انگشتانم،با حس کردن لطافت قاصدک،با حس کردن چکه های باران بر گونه هایم،با افتادن برگ ها بر پیشانیم،با حس کردن...

و در آخر با چشیدن مزه ی زندگی.زندگی ؟زندگی چیست؟از کجا به وجود آمده است؟بله،خداوند این نعمت را به شما داده است.خداوند را چگونه شناختم؟اینگونه.

با فهمیدن اینکه خداوند انسان را خلق کرده است.

انتشار : ۲ دی ۱۳۹۹

حقیقت باورنکردنی


با آنکه بی دلیل رها می کنی مرا       آن قدر عاشقم که نمی پرسمت چرا؟

در پیچ و تاب عشق،به معنای هجر نیست     رودی ز رود دیگر اگر می شود جدا

خون می خوریم در غم و حرفی نمی زنیم    ما عاشق توایم همین است ماجرا

خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت        گاهی به قدر صبر بلا می دهد خدا

حق با تو بود هرچه بکوشد نمی رسد          شیر نفس بریده به آهوی تیزپا

ای عشق!ای حقیقت باورنکردنی!              افسانه ای بساز خود از داستان ما

انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۹

شیشه ی راز


بردار دل از شیشه ی رازی که شکسته است      از آینه ی چشم نوازی که شکسته است

جز آه نمی آید از این قلب پر از درد               این قدر مزن چنگ به سازی که شکسته است

چون برکه ی یخ بسته پر از حسرتم ای ماه!       دل بی تو چه شب های درازی که شکسته است

این توبه که در لحظه پشیمانم از آن را              دیگر به شکستن چه نیازی که شکسته است

تردید سزاوار دل عاشق من نیست                 ای دوست مکن شک به نمازی که شکسته است 

انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۹

ویرانی


همین قدر از تو می دانم  که بر خاک نمی تازی          مگر بر پشته ای از کشته ها پرچم برافرازی

به ابرویت قسم وقتی غضب کردی یقین کردم             که می خواهی مرا با یک نگاه از پا بیندازی

بزن چنگی به گندمزار گیسویت مگر قدری               زکات خون دل های فقیران را بپردازی

به شرط آبرو یا جان، قمار عشق کن با ما                   که ما جز باختن چیزی نمی خواهیم از این بازی

از این شادم که در زندان یادت گرچه محبوسم            تو از من چون صدف در سینه مروارید می سازی

انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۹

خوب از بد


با لب سرخت مرا یاد خدا انداختی              روزگارت خوش که از میخانه،مسجد ساختی

روی ماه خویش را در برکه می دیدی ولی   سهم ماهی های عاشق را چه خوش پرداختی

ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم        بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می باختی

من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود     می توانستی نتازی بر من،اما تاختی

ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست  (عشق)را شاید،ولی هرگز(مرا)نشناختی

 

انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۹

زندگی


یک رود و صد مسیر،همین است زندگی    با مرگ خو بگیر!همین است زندگی!

با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه          ای رود سر به زیر!همین است زندگی!

تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار              دریاست یا کویر؟همین است زندگی!

بر گرد خویش پیله تنیدن به صد امید          این (رنج) دلپذیر همین است زندگی!

پرواز در حصار فروبسته ی حیات                آزاد یا اسیر،همین است زندگی!

چون زخم،لب گشودن و چون شمع سوختن   (لبخند)ناگزیر،همین است زندگی!

دلخوش به جمع کردن یک مشت(آرزو)          این(شادی)حقیر همین است زندگی!

با (اشک)سر به خانه ی دلگیر (غم) زدن       گاهی اگرچه دیر،همین است زندگی!

لبخند و اشک،شادی و غم،رنج و آرزو            از ما به دل مگیر،همین است زندگی!

انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۹

دروغ


مپرس شادی من حاصل از کدام غم است    که پشت پرده ی عالم،هزار زیر و بم است 

زیان اگر همه ی سود آدم از دنیاست        جدال خلق چرا بر سر زیاد و کم است

اگر به ملک رسیدی جفا مکن به کسی       که آنچه (کاخ)تورا(خاک)می کند ستم است

خبر نداشتن از حال من،بهانه ی توست      بهانه ی همه ی ظالمان شبیه هم است

کسی بدون تو باور نکرده است مرا         که با تو نسبت (من)چون (دروغ)با قسم است

تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست     وگرنه فاصله ی ما هنوز یک قدم است

انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۹

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما